سفارش تبلیغ
صبا ویژن
مدیر وبلاگ
 
آمار واطلاعات
بازدید امروز : 0
بازدید دیروز : 96
کل بازدید : 42756
کل یادداشتها ها : 60
خبر مایه

موسیقی


طول ناحیه در قالب بزرگتر از حد مجاز
اگر برای هرچیزی معیار ومحکی وجود دارد وبرای تعیین  وزن میزانی هست  وبرای اندازه گیری طول و عرض ، متر وکیلومتر تعیین کننده است وبطور کلی  برای  سنجش هرچیزی مقیاس متناسبی وجود دارد ، سنجش امور معنوی نیز میزان ومعیارهای خاص خودش را دارد لذا وقتی گفته می شود :   

                بنی آدم  اعضای   یکدیگرند                  که در آفرینش زیک گوهرند   

               چو عضوی بدرد  آورد  روزگار                  دگر  عضوها  را  نماند  قرار

     این دو بیت هم اشاره به همان میزان معنوی دارد یعنی کف و حداقلی انسانیت را نشانه گرفته است و برای راست آزمایی مدعیان حقوق بشر کافیست که با همین دو بیت سنجیده شوند واگر راست می گویند که کرامت انسان را قبول دارند وبه حقوق واقعی انسان ها ارزش قائل هستند دیگر چه فرقی می کند که این انسان در کجا زندگی می کند وچه زبانی دارد وچه رنگی دارد یا ازکدام قبیله است، اگر با معیارهای انسانی بنگریم دیگر مرزهای جغرافیایی و هیچ بهانه ی دیگری نمی تواند مانع همدردی وکمک به هم نوع باشد به خصوص کسانی که در نهایت مظلومیت وبی کسی هستند .

امروز وضعیت غزه میدان راست آزمایی مدعیان حقوق بشرو سنجش وجدان همه ی بشریت می باشد .امروز عرصه ی غزه آزمایشگاه بزرگ وجدان بین المللی می باشد درواقع فریاد خواهی غزه ، فراخوانی وجدان ملتها ست .

در این روزها اگرچه خون بسیاری ازمردم بی پناهان غزه مظلومانه به زمین ریخته شد ولی تأثیروضعی خودش را گذاشت وهمه ی نقاب داران انسان نما را رسوا نمود وکاسبی بنگاه های دروغین حقوق بشررا کساد کرد و از طرفی چهره ی کریه  بسیاری ازسران اعراب شکم باره سوسمار خور را آشکار نمود وآبروی نداشته  ( آبروی مجازی ) آنها را بر باد داد .

این روزها اگر کسی برای مظلومان غزه کاری نکرد وحداقل در یک راهپیمایی شرکت نکرد ویک فریادی نکشید ودستکم یک دعایی نکرد ویا کمک مادی ونقدی نکرد باید به داشتن وجدان خودش شک کند وبا معیارها ومیزان هایی که برای سنجیدن شرف انسانی وجود دارد براحتی می تواند بفهمد که چقدر با شرف هست .

با اتفاقی که در غزه افتاد ، دیگر نه کوتوله های مدعی حقوق بشر داخلی که نمایندگان شیاطین جهانی هستند ونه بنگاهای جهانی حقوق بشر می توانند باز هم زیر پرچم دفاع از حقوق بشر کار سیاسی کنند .

اما از آنجایی که خداوند با مظلومان است و وعده ی الهی تخلف ناپذیر است وبا گذشت زمان تأثیر این خون ها ازبین نمی رود زیرا که خود خداوند منتقم اصلی خون شهداء همه ی مظلومان است وباید بترسند ستمگران چونکه خداوند اشدالمعاقبین است لذا برای مظلومان در بند بشارت است که خون آنها کاخ های سیاه آمریکا وانگلیس واعراب را درهم خواهد شکست وآثار نابودیشان کم کم دارد ظاهر می شود وملتهای مصر وحجاز آماده ی انقلاب هستند وسایرکشورها اعم از اسلامی وغیر اسلامی درحال بیدار شدن وتحول بسوی آرمان های انسانی وآسمانی وپیدا کردن مسیر واقعی انسانیت هستند واین تحرک جهانی آن سونامی را ایجاد خواهد کرد که دیگر هیچ قدرت ستمگری نمی تواند درمقابلش ایستادگی کند .

نصرمن الله و فتح قریب و بشرالصابرین


  
 خبرخوش بسته شدن کانون فتنه که با اسم "کانون مدافعان حقوق بشر" وبا پشتیبانی مالی آمریکایی ها فعالیت می کرد ، آزادگان وجوانان غیور ایرانی را به یاد بسته شدن لانه ی جاسوسی آمریکا می اندازد. البته این کانون نه درحد واندازه ی لانه ی جاسوسی بوده نه به آن اندازه اهمیت داشته اما ازآن جهت که آمریکا ودشمنان این نظام اسلامی بعد از بسته شدن لانه ی جاسوسی تلاش می کنند با شیوه های مختلف به این نظام مقدس ضربه بزنند از طریق حمایت وراه اندازی این قبیل کانون ها سعی می کند به اهداف براندازی نرم تحقق بدهند ، ازهمین روست که با اختصاص بودجه ی 75 میلیون دلاری ازمنافقین تروریست تا ناراضیان سیاسی وحتی افراد جاه طلب وکوتوله های سیاسی ، حمایت مالی می کنند .

     البته بعید است افرادی که دور این کانون وامثال شیرین عبادی جمع می شوند از ماهیت اصلی آن بی خبرباشند زیرا دربین اسامی حمایت کننده ها افراد بدسابقه وحتی شرور هم دیده می شود لکن ما برای آن دسته از افرادی که احتمالا از روی ناآگاهی وبعضا ساده لوحی دنبال این گروه ها راه افتاده اند چند کلمه حرف حساب خواهیم گفت :

همانطور که در پست های قبلی هم نوشتیم شیرین عبادی مورد حمایت مستقیم سردمداران جنگ طلب آمریکا و رژیم غاصب سرزمین فلسطین می باشد یعنی همین صهیونیست های پلید که این روزها مشغول نسل کشی هستند وکودکان وزنان بی دفاع وبیمارستان ها را بمباران می کنند وبرای فریب افکارعمومی هم که شده وبه قولی برای خالی بندی هم که شده همین شیرین عبادی دوکلمه حرف حساب نداشت که شفاف علیه آمریکا وصهیونیست ها بزند وبه عنوان دفاع از حقوق بشر گریبان چاک کند! واز حقوق کودکان وزنان فلسطین دم بزند البته شاید از دید ایشان آنها بشرنیستند یا چون هموطن ما نیستند مهم هم نیستند ! خوب البته جانبازان شیمیایی کشورما که هم بشرهستند وهم هموطن تکلیفشان چی میشه؟ ما که چیزی ازشیرین عبادی در این رابطه نشنیدیم که مثلا چرا آمریکا ومتحدانش رژیم عراق را به سلاح شیمیایی مسلح کردند؟ هرچند که جانبازان عزیز کشورمان هرگزچنین توقعی ازعروسک ساخته ی آمریکا ندارند وحمایت ایشان از جانبازان شیمیایی موجب سرشکستگی رزمندگان اسلام می باشد. ما فقط خواستیم این را به حامیان ساده لوح داخلی گوشزد کرده باشیم .  البته ما نباید خیلی مشغله ی فکری ایشان را زیاد کنیم چون این امور کم اهمیت!!! جزء حوزه ی کاری ایشان نمی باشد ، خودشان هم البته گفته اند حوزه ی کاریشان دفاع از زندانیان سیاسی – عقیدتی    ( ظاهرا منظور ایشان از عقیدتی ، بهائیت جعلی می باشد!) ونیز حمایت از خانواده ی زندانیان سیاسی می باشد.

  ما هم شاید بعدا در این رابطه واعضای آن واهداف اصلی وحامیان خارجی آن مانند استفان هادلی مشاور امنیت ملی بوش وغیره بیشتر صحبت کردیم . کمی بیشتر از دوکلمه حرف حساب...


  

خیال نوشتن در مورد مطالب وبلاگ محمدعلی ابطحی را نداشتم اما بطور گذرا مطلبی را از ایشان خواندم وبا سابقه ایی که از ایشان سراق داشتم خواستم چند کلمه حرف حساب برایشان نوشته باشم.

ایشان دروبلاگ خودشان مطالب ضد ونقیض زیاد دارند اما من فقط می خواهم به آن بخش از مطلب  ایشان که با عنوان " جلسه تعدادی از رهبران دینی مسلمان ویهودی دریونسکو " در وبلاگ خودشان داشتند ودرآخر اینگونه نتیجه گیری کردند :

«  کاملا مشهود بود که ادیان الهی اگر برای سیاست به کار گرفته نشوند، می‌توانند نقش خوب و موثری برای رفاه و صلح و معنویت بشر داشته باشند» ، نکاتی را بیان کنم .

آقای ابطحی شما با این مطلبتان اگرچه تلویحا نشان می دهید چقدر طرفدار جدایی دین از سیاست هستید! درحالی که خود شما با بازی در این دالون دین وسیاست به نوایی رسیدید در حالی که نه سیاستمدار هستید نه دیندار واقعی! .

آیا شما هرگز به این مسئله فکر نکردید که آنهمه جنایت های جهانی توسط چه کسانی وبا چه شعاری صورت می گیرد ؟

آیا شما تا بحال به این موضوع فکر کردید که چرا درکشورهای غربی علنا با دین ومظاهردینی برخورد شدید  میکنند  مانند مسئله ی حجاب زنان  مسلمان و از طرفی هم سعی  می کنند رابطه ی خودشان را با نماد مذهب حفظ کنند (البته مذهب خنثی ) مثل احترام ومراسمات تشریفاتی در مورد پاپ ؟

حضرت وبلاگ نویس خود شما که آویزان سیاست ودین شده اید خوب می دانید که نه آن سیاست به کار صلح می آید نه این دین خنثی به درد معنویت می خورد ! پس چرا حرف دلت را شفاف نمی زنی ؟ خودت خوب می دانی که اگر می خواستی دین دار واقعی باشی وبر اساس آموزه های دینی امر به معروف ونهی از منکر کنی هرگز در دوره ی خاتمی محلی از اعراب نداشتی ، اصلا شما در مورد تولی و تبری چه می دانی ؟

آیا می شود هم با دوستان خدا دوست بود وهم با دشمنان خدا دوست بود ؟! آیا می شود با منافقین که از کفار بدترند دوست بود واز طرفی هم با رزمندگان اسلام دوست بود ؟! آیا می شود با گروهک به اصطلاح آزادی که دشمن امام و دشمن دین این مردم هستند وجاسوس آمریکا ومشاور اعظم آمریکا در اموربراندازی ایران هستند دوست بود وهمچنین با خانواده های شهدا نیز دوست بود؟!

آیا شما که لباس روحانیت را به تن کرده اید تا بحال یکبارهم که شده این آیه ی قرآن را خوانده اید که خداوند به مومنین می فرماید: " هرگز شما دشمنان خدا را دوست خود قرار ندهید "

باید بدانید که این مسائل برای مردم کشور ما که از آگاهی دینی وسیاسی بالایی برخوردارند واضح ومبرهن است واین مطالب را برای شما وامثالهم نوشتم که دچار توهم نشوید .

 همه می دانند که ادیان الهی همه ازیک جا منشأ می شود وبرای یک مقصد می باشد وآنهم هدایت انسان به سعادت این دنیا وآخرت که جهان ابدیت می باشد و تا زمانی که مورد تحریف واقع نشده اند مورد احترام ومقدس هستند وطبق فرامایش صریح آیه ی شریفه ی قرآن" کل آمن بالله وملئکته وکتبه ورسله" در واقع ما باید به همه ی انبیاء وادیان الهی ایمان داشته باشیم اما برای همه روشن است که کتب وآموزه های دینی قبل از اسلام مورد تحریف واقع شده ونسخه ی اصلی وجود ندارد ودین اسلام که کاملترین دین الهی می باشد بدون هیچگونه تحریفی وجود دارد وهمچنین درقرآن این کتاب مقدس الهی اهداف ومقصد تمام انبیاء الهی را مشخص کرده ودر واقع همان خدایی که حضرت آدم ونوح وابراهیم و موسی وعیسی و صدوبیست وچهارهزار پیامبر را فرستاده درآخر هم برای تمام و تکمیل دینش پیامبراعظم حضرت محمد صلی الله علیه وآله وسلم را فرستاده وهمه ی بندگانش را امربه اطاعت ازایشان کرده وهیچ دینی را غیر از اسلام نمی پذیرد ودرواقع حقیقت دین طبق آنچه که در قرآن به آن تصریح شده فقط اسلام است یعنی ادیان قبلی هم که از ناحیه ی خداوند می باشد همان اسلام وتسلیم بودن در برابرخالق هستی است .

بحث مفصل دراین زمینه را باید درکتاب های کلام اسلامی مطالعه کرد اما آنچه که در اینجا به آن تأکید داریم این نکته است که همه ی ادیان الهی مخالف ظلم وستم می باشند وبا ظلم هم جنگیدند وهرگز نسبت به ظلم بی تفاوت نبودند و این سخن جعلی که می گویند عیسی به دین خود وموسی به دین خود یک حرف باطل وجعلی می باشد لذا زمانی همه ی طرفداران ادیان الهی می توانند نقش خوب وموثری برای رفاه وصلح ومعنویت بشر داشته باشند که به اهداف واقعی انبیاء الهی عمل کنند ولا غیر.

شما هم بهتر است معارف دینی را از نوع درحضور بزرگان دین تلمذ نمائید تا با تمام ابعاد دین اگرچه به اجمال هم شده آشنا شوید .


  
 وقتی سی سا ل پیش  امثال شهید بهشتی و شهید مطهری با نگاه دقیق و عالمانه خود نقطه ی انحراف ازحق وانحراف از صراط مستقیم را در عبدالکریم سروش یعنی همین « حاج فرج دباغ » خودمون دیدند ، با نصایح مشفقانه بسیار سعی وتلاش کردند که این شاگرد " کارل پوپر" را ازخطری که بر سر راه اوست آگاه کنند اما این دانش آموز مغرورگویا ازپیش شستشوی مغزی شده بود وبا وعده های دهان پر کن کالج های غربی وبه آرزوی مفتخر شدن به لقب  " سر"  که بالاترین نشان لیاقت از طرف ملکه انگلستان می باشد!!! ، کمترین توجه را به نصایح دوستان وطنی نکرد تا اینکه بالاخره به نتیجه ی تلاش وآرزوی خودش رسید وبعد ازیک عمرشاگردی فیلسوفان یهودی صهیونیست و پیوند با لژهای فراماسونری ، ملقب   به   لقب    " شوالیه " گردید. ازامثال حاج فرج دباغ و دوستان محفلی حلقه ی کیان انتظارمی رفت که در خدمت شبکه ی ناتوی فرهنگی  و مجری طرح کارگزاران " تئوری ماسونی علم " باشند اما از فریب خوردگانی که گوش و چشم بسته  و بی خبر از« حیله های کثیف روشنفکری» ، زیر بیرق مارتین لوتروطنی سینه چا ک می کردند وکاسه از آش داغ تر می شدند مانند پیاده نظام  تحکیم وحدتی ها و برخی از انجمنی  ها ،باید تأسف خورد که چقدراز درس وبحث خودشان عقب می ماندند وبا دهانی باز وچشمانی از حدقه بیرون زده خیره خیره چشم به دهان امثال سروش ها دوختند وبدتر از آن گوش به حرف کسانی دادند که از خودشان حرفی برای گفتن نداشتند وطوطی وار حرف های سروش وکدیور وغیره را تکرار می کردند مانند اکبر گنجی و... که وقتی به کپی برداری های سنجاق شده ی آنها نگاه می کنیم می بینیم هیچ چیز آن به هیچ چیزعلمی شباهت ندارد. دست آخر هم مزدشان را از سعید حجاریان گرفتند که شفاف و روشن به آنها گفت جنبش دانشجویی فقط یک حرف چرت می باشد! .

حالا بعد از سی سا ل از نصایح آن بزرگواران شهید ، سرنوشت حاج فرج دباغ و مراودات ایشان را با لژهای فراماسونری ازصفحه 14 کیهان شنبه 16 آذر1387 بخوانید(مهم است)


  

     نگارش این مطلب اگر چه بسیار دیر هنگام است اما کهنه وفراموش شده نیست.

     قدردانی و تجلیل از فرهیختگان علمی ، محدود به زمان خاصی نمی باشد وهرگاه که به آثار ارزشمند علمی آنها توجه می کنیم ، ناخوداگاه  صاحب اثر را مورد ستایش قرار می دهیم.

     نوشتن درمورد فرهیختگان علمی و بیان فضایل آنها به نوعی قدرشناسی و حق شناسی از زحمات علمی آنهاست که برای ارتقاء علمی جامعه تلاش نموده اند.

    اما این وبلاگ ظرفیت آن را ندارد که بتواند فرهیختگان علمی را معرفی بکند یا از آثار ارزشمند آنها « دُرّی و گهری »  نشان دهد ، بلکه فقط می خواهد بگوید جوانان ایرانی که در فضای اسلامی ایران  نفس می کشند و زندگی می کنند ، تفاوت انسان های الهی و آسمانی را با موجودات زمینی چسبیده به خاک را خوب می شناسند و آنهایی که عمر خودشان را در جهت رشد جامعه و ترویج فرهنگ غنی اسلامی گذاشته اند مانند مرحومه خانم دکتر طاهره صفارزاده " شاعره ومترجم برجسته ی کشورمان " در نظر مردم جایگاهشان از لحاظ فرهنگی و اجتماعی در رتبه ی عالمان و فرهیختگان ، سنجیده می شود و جزء چهره های ماندگار کشورمان می باشند.

     اما با پوزش ازهمه ی خوانندگان وعالم دوستان ، می خواهم به آن دسته از ساده لوحان و فریب خوردگانی که فریب آواز شیطان را می خورند یک مقایسه ای بکنم آن هم صرفا ازجهت خدمات اجتماعی والا پیشاپیش می گویم که این مقایسه ، یک مقایسه ی غلط  و قیاس مع الفارق می باشد.

     مقایسه ی شخصیت فرهیخته ی علمی و معنوی « مرحومه خانم دکتر طاهره صفارزاده » که در کشور ما جایگاه ویژه ای دارد بعنوان مثال هرگز قابل قیاس با فریب خورده ایی مانند شیرین عبادی که از زبان شیطان سخن می گوید و دیدبان شیطان بزرگ است ، نمی باشد. اما همانطور که اشاره شد به لحاظ مقایسه ی خدمات علمی واجتماعی ، وقتی بررسی می کنیم  می بینیم یک خانمی مانند  « دکترطاهره صفار زاده »  همه ی عمر شریفش را در راه خدمت  و رشد و تعالی جامعه صرف نموده و هرگز به دشمنان این ملت روی خوش نشان نداده و از طرفی هم یک زنی پیدا می شود مانند شیرین عبادی با دلی پر از عقده و کینه نسبت به ملت ایران و با شعار فریبنده ی حقوق بشر ، عروسک خیمه شب بازی شیطان بزرگ و   صهیونیست ها و بهائیان بی هویت می شود. بنا براین ما در این نوشتار هدفمان هرگز کار مقایسه ای نبوده و فقط می خواستیم  " یادی از مرحومه خانم دکتر طاهره صفار زاده "  کرده باشیم  و الا این را خوب می دانیم که :

 بلبل خوش الحان را با کلاغ خبر چین مقایسه نمی کنند.


  

گوشه هایی ازسخنان به یاد ماندنی استاد بسیجی « حسن رحیم پور ازغدی » در ظهر

عاشورای سال 85 درجمعی از جوانان دانشجو ، طلبه ومحصل شیفته فرهنگ آزادی

سالار شهیدان ، حضرت اباعبدالله الحسین (علیه السلام) که از اقصی نقاط این آب و خاک،

دسته دسته ، گروهی یا انفرادی خود را به قتلگاه شهیدان نبرد والفجر مقدماتی (فکه) رساندند

تا با یاد محاصره وتشنگی سربازان شهادت طلب فرزند حسین(علیه السلام) ، خمینی کبیر در

رمل های تشنه فکه ، عطش یاران حسین (علیه السلام) در کربلا را تجسم کنند .

مجاهد کسی است که روح فداکاری را اقامه می کند تا جامعه را تغییر دهد.

شهید عاشورایی ، مردی و زنی است که در انتخاب مقدس و بزرگ ترین

انتخاب زندگی اش ، شجاع ، مقتدر و شرافتمندانه عمل بکند و وقتی که همه

ما درگیر انتخاب های حقیر و زندگی های معمولی و بی شرمانه هستیم ،         

شهید آن کسی است که شک نمی کند، یعنی وقتی که همه ما شک می کنیم ،

او شک نمی کند .


  
ساده لوح های سیاسی آن کسانی هستند که ازشیوه های منافقین وازخیانت ها وترورهای آنها درس عبرت نگرفتند ودست درهمان سوراخی کردند که چندین بارگزیده شدند.

    منافق که گفته می شود همیشه به یک شکل ویک قیافه نمی باشد اصلا خصلت نفاق همین است، هم درشکل وظاهردائما عوض می شود وهم در روش ها وشعارها ، دراین میان جریان نفاق بازیگران خود را متناسب باصحنه ی نمایش تعویض می کند اما کسانی که به تعبیردینی ، خداوند به آنها فرقان عطا کرده باشد  ( یعنی آن قوه ی فهم وتشخیص که حق را ازباطل جدا می کند) هرگزفریب آن تعویض ها وبازیگران رانمی خورند.

اما این روی سکه کسانی فریب جریان نفاق ومنافقین را می خورند که طمع شدید به آما ل و آرزوهای پست د نیایی داشته باشند که " الدنیا رأس کل خطیئه " لذا درآموزه های دینی آمده که طمع عقل را زائل می کند.

     حال برگردیم با نگاه عبرت آموز به جریانات اخیر توجه نماییم ، کسانی که زمانی با شعار زنده باد وصوت وکف سرکارآمدند وچنان به آن سیاهی لشکر دل خوش کردند که سرنوشت گذشتگان رافراموش کردندودر یک فرجه زمانی محدود آنچنان مستانه تاختند که گویا ابد یت در انتظارآنهاست اما امروز با دلی پرازحسرت به گذشته می اندیشند!!!.

درپشت این صحنه کسانی که آویزان آن جریان بودند ودرآن بازار مکاره میخ خودشان را می کوبیدند با تغییرزمین بازی ، آنها نیزتغییر رنگ دادند ودر شعارواهداف چرخش زاویه داری را متناسب با شرایط روز ازخود بروز دادند. این فرقه ی کم شمار، نه فقط با تغییررویکرد به ولی نعمتشان بی مهری کردند بلکه بخاطر باز کردن جای پای جدید وجایگاه بهتردرپیش ولی نعمتان جدید خود با ضربه  به ولی نعمتان قبلی نیز خوش رقصی می کنند.

     اکنون برخی سیاسیون می گویند دل ما به حال آقای محمدخاتمی رئیس جمهورسابق میسوزد بخاطر اینکه بسیاری ازاین کوتوله های سیاسی با آویزان شدن به ایشان به نان ونوایی رسیدند وپایشان را روی شانه ی ایشان گذاشتند وبالا رفتند اما تا دیدند دیگراوضاع بروفق مراد او نیست پشتش را خالی کردند وبا بی مهری تمام اشک سید خندان را در آوردند. خوب این از خصوصیات دنیا طلبی وجاه طلبی است که در دنیا داران بی دین می باشد اصلا افراد آویزان به جریان اصلاحات بارها ازنظریه ی لیبرالیسم و سکولاریسم با صدای بلند دفاع کرده بودند اما متأسفانه آقای خاتمی ویارانش دوراندیشی لازم را نداشتند ، اگرنگوییم که خاتمی خود نیز یک سکولاربود!!!

هرچه بود بعنوان درس فراموش نشدنی برای آیندگان پرازپند وعبرت می باشد اما بازی دنیا بزودی با حجاب های رنگین جلوی چشمان بازیگران را خواهد گرفت تا روزحسرت دوباره فرا رسد.

این روزها آقای کروبی به همان گروه آویزان دل خوش کرده ، به همان کسانی که پایشان را روی شانه های خاتمی گذاشتند وبالا رفتند وحالا سکوی پرش را شانه های کروبی می دانند.

امثال محمد قوچانی ومحمد عطریانفر که نفاقشان برای خاص وعام روشن است ، ازسینه چاکان محمد خاتمی دردوران مسئولیت ایشان بودند واین نومنافقین که باسلاح قلم درپایگاه دشمن یعنی مطبوعات زنجیره ایی با سوء استفاده ازآزادی بیان وحمایت های برخی سیاسیون، طی هشت سال دوران خاتمی مشغول لجن پراکنی وهمراهی با منافقین آنور آبی ها بودند این روزها دوباره خیلی پرکار شده اند! تعجب از این است که چرا آقای کروبی که مدعی پیروی ازخط امام می باشد چرا با این جماعت حشرونشر دارد؟! شاید طمع به قدرت رسیدن، حجابی      شده که نمی تواند این مارهای خوش خط وخال راببیند! اما تا روز حسرت خیلی دیر نیست که ببینیم آقای کروبی هم مانند آقای خاتمی از نیش دردناک باند عقرب نوش جان کند.


  




طراحی پوسته توسط تیم پارسی بلاگ